نژادهای بسیاری از زنبوردر سراسر جهان وجود دارد که مشخصه ها، زیست شناسی و طرز رفتار اندک متفاوتی از خود نشان داده اند . در ایالات متحده آمریکا پرورش دو نژاد زنبور عسل ، یکی نژاد ایتالیایی و دیگری نژاد قفقازی ، بیشتر رواج دارد . زنبور ایتالیایی بدن زرد یا قهوه ای رنگ و تعداد مختلفی نوار تیره تا انتهای شکم دارد .این نژاد بیشتر درآغاز و پایان سال ، زنبور جوان به وجود می آورد و برای حفظ خود بیشتر از نژاد های تیره احتیاج به عسل دارد . این زنبور نسبت به زنبور ایتالیایی ، تا حدی بهتر عسل خود را حفظ می کند و صمغ بیشتری به مصرف می رساند.

هر دو نژاد معمولا رام هستند و زنبورها روی ((شان)) آرامند . زنبور کارنیولا از نژاد تیره هست و مخصه هایی شبیه مشخصه های زنبور قفقازی دارد .

زنبورهایی که در ایالات متحده آمریکا یافت می شوند نتیجه اختلاط و انتخاب زنبورهای نژادهای مختلف و نیز زنبورهای پیشگفته هستند . زنبورداران باید ملکه زنبورهای ملکه زای مختلف را مطالعه کنند تا از رفتار و عسل سای تیره های مختلف هر نژاد آگاهی یابند.

بیشتر نژاد ها در شرایط مناسب اهلی هستند . اگر زنبورهایی غیر اهلی در اختیار باشند ، فورا با ملکه ای از تیره اهلی تر می توان ملکه جدید برای آن به وجود آورد.میان اهلی بودن یا نبودن و عسل سازی رابطه ای وجود ندارد .

مشخصه های فعالیت اجتماع زنبورها

اجتماع زنبور عسل را اغلب همچون ارگانیسمی واحد در نظر می گیرند زیرا تغییرات آن در مجموع مثل تغییرات و رشد یک واحد است . برای درک اوضاع زنبورهای عسل و اداره آن ها باید با رشد اجتماع و تغییرات فصلی آن آشنا بود.

لانه ی نوزادان ، یعنی جایی که ملکه در آن تخم گذاری می کند و زنبورهای جوان در آن بزرگ می شوند، قلب اجتماع به شمار می آید.این لانه ممکن است شامل گروه کوچکی سلول در یک طرف ((شان))یا به بزرگی 20((شان)) کامل یا بیشتر (قاب)باشد لانه مزبور معمولا بیضوی یا دایره ای است به طوری که زنبورها می توانند در هوای سرد به آسانی آن را محاصره بگیرند . کل قسمت پرورش زنبور (نه بقیه کندو)در دمایی تقریبا معادل 95 درجه فارنهایت (35درجه سانتی گراد)نگه داشته می شوند .زنبورهای کارگر حرارات تولید می کنند تا لانه نوزادان گرم شود و به این دما برسد ؛ در هوای گرم، به تهویه و تبخیر آب یا شهد می پردازند تا دما به 95 درجه فارنهایت (35 درجه سانتی گراد ) تقلیل پیدا کند .

زنبورها غذای پروتئینی خود یعنی گرده را در سلولهایی درست جفت لانه نوزادان ذخیره می کنند.

در این محل برای تغذیه نوزادان رو به رشد و زنبورهای تازه بالغ ، به راحتی می توان از این غذا استفاده کرد . شهد و عسل در آن طرف این نوار یا پوسته گرده ذخیره می شود.

در پاییز ، لانه نوزادان و اکثر زنبورها در شانه های تحتانی کندو قرار دارند .

عسل برای تغذیه زمستانی بالای آنهاست و در قسمت پوسته ای ، برای مصرف زمستانی ، گرده ذخیره می شود . در زمستان ، زنبورهایی که در کندویی با اندازه کافی زندگی می کنند ( حداقل دو بدنه کندوی عمیق) ، همانطور که به تدریج عسل ذخیره را می خورند به سمت بالا می روند.

در اوایل بهار ، لانه نوزادان غالبا در قسمت بالایی کندو قرار دارد و زیر آن شانه های خالی به چشم می خورد .

اگر برای تغییر این وضع کاری صورت نگیرد زنبورها به آسانی شانه های تحتانی را اشغال می کنند و ملکه در تمام قسمت های کندو تخم می گذارد . اما جهت گسترش طبیعی ، رو به بالا است بطوری که زنبوردار معمولا کندو را مجددا سروسامان می دهد ( در قسمت های بعدی توضیح خواهیم داد ).

از لحاظ نظری ، فضای یک دست شان ده تایی عمیق برای یک ملکه تخم گذار کافی است .در عمل ، 18 یا 20 شان در دو بدنه کندوی ده قابی شرایط مناسب تری برای لانه بزرگ نوزادان فراهم می آورد ، شاید به این علت که شکل آن به کره نزدیکتر می تواند باشد . در اواخر اوریل یا اوایل مه ( ائایل یا اواسط اردیبهشت ) در ایلینویز مرکزی ، اجتماع زنبورها به فضایی اضافی نیاز دارد زیرا تعداد زنبورهای بالغ دائما بیشتر می شود . جمع آوری شهد و گرده شکوفه ها و گلها ممکن است به ازدحام بیشتر منجر شود.زنبورها در سراسر فصل عسل ، باز هم گرده را در نزدیکی لانه نوزدان و عسل را در شانه های بالای آن ذخیره می کنند.اگر فضای شان کافی نباشد، کارگرها رفته رفته ، سلول های لانه نوزادان را با عسل پور می کنند . این امر در اواخر تابستان برای ذخیره سازی غذای زمستان مطلوب است اما هنگامی که برای زنبورهای جوان به تعداد هر چه بیشتری سلول نیاز است زیانبار است . ازدحام لانه نوزادان ، امکان تخم گذاری ملکه را محدود می کند.

موفقیت و سازگاری اجتماع زنبور عسل نتیجه وجود چندین طریقه ی ارتباطی ساده تر بر مبادله غذا مبتنی است و نیز بوهای درون کندو .غدد ملکه مواد و بوهای جلب کننده ای ترشح می کند که کارگرها از بدن او بر می دارند و تقسیم می کنند . این مواد اجتماع را با هم نگه می دارند و مانع تخم گذاری و ایجاد سلول های ملکه توسط کارگران می شود . اگر مقدار این مواد کم نباشد

یا به تساوی بین اجتماع انبوه تقسیم نشود ، زنبورها سلول های ملکه تازه ای می سازند تا ملکه تازه ی جدیدی به وجود آید . سیستم ارتباطی دیگر هشدار و آماده باش دادن به اجتماع است . زنبورهای زخمی و مجروح ماده فراری به نام ((ایزو پنتیل استات))ترشح می کنند که بویی شبیه بوی روغن موز دارد .این بو زنبورها را جلب و تحریک می کند و آن ها را برای دفاع از اجتماع به وسیله نیش زدن به عامل مزاحم آماده می سازد .

سیستم ارتباطی پیچیده تر اجتماع ، حرکت های ماهرانه ای است که زنبورهای غذا یاب بر روی شان انجام می دهند .این حرکت ها را معمولا رقص یا ((زبان))زنبورها می نامند زیرا حرکت ها و صداهای ایجاد شده زنبورهای دیگر را از بو ، فاصله ، جهت و کیفیت منبع شهد با خبر می کند .

زنبورهای صحرایی حرکت های روزانه خورشید در آسمان را یاد می گیرند

و ظاهرا با انرژیی که صرف رسیدن به منبع غذا می کنند فاصله ها را می سنجند این رقص ها و پاسخهای زنبورهای خانگی و زنبورهای بی تجربه غذا یاب ، به اجتماع امکان می دهد تا به سرعت بهترین منابع شهد را جستجو و جمع آوری کنند.زنبورهای صحرایی عملا دیگران را به خاطر غذا به طرف گل های مورد نظر می کشانند .برای منابع گرده نیز سیستم مشابی عمل می کند.

اجتماع زنبورها وقتی با استفاده از سیستمی ارتباطی شبیه سیستم پیدا کردن غذا دست به مهاجرت جمعی میزند، خانه جدید را انتخاب می کند .در این حالت ، زنبورهای صحرایی درخت تو خالی ، حفره یا سوراخی در یک منزل را ارزیابی می کنند و سایر زنبورها با به پایین آمدن و بررسی آن ها بر می انگیزند.وقتی همه روی بهترین محل توافق کنند، آن محل به عنوان خانه جدید مهاجران انتخاب می شود.